جستجو در مقالات منتشر شده


۲۱ نتیجه برای کشت بدون خاک

رامین نیک رزم، سعداله علیزاده اجیرلو، احمد خلیقی، سید جلال طباطبایی،
دوره ۲، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۰ )
چکیده

چکیده داشتن ساقه بلند، شاداب و قوی و زمینه سبز ناشی از برگ‌ها در بازارپسندی گل‌های بریده از جمله سوسن بسیار مهم است. هم‌چنین استفاده مجدد از سوخ‌ها در تولید محصول بعدی مستلزم داشتن ذخیره کافی و محیط سوخ بیشتر می‌باشد. این بررسی به منظور ارزیابی تأثیر بسترهای مختلف آلی و معدنی و تعیین مناسبترین بستر در کشت بدون خاک بر برخی صفات رویشی دو رقم گل سوسن در شرایط گلخانه‌ای انجام شد. آزمایش در قالب طرح کامل تصادفی با دو رقم به نام‌های “برنینی” (اورینتال) و “سبدازل” (آسیاتیک) و ۴ تکرار اجرا گردید. تیمارها شامل ده نوع بستر ‌مختلف آلی و معدنی کوکوپیت، ماسه، ورمیکولایت، پرلایت و بستر‌های ترکیبی دو به دو با نسبت‌های حجمی مساوی (۵۰ :۵۰) از هر کدام از آنها بود. تمام گلدان‌ها، روزانه با ۲۵۰ میلی‌لیتر محلول غذایی فرمول نصف هوگلند تغذیه شدند. مقایسه میانگین داده‌ها با استفاده از آزمون چند دامنه‌ای دانکن در سطح احتمال ۵% انجام گردید. نتایج نشان داد که بستر کشت کوکوپیت از نظر شاخص کلروفیل، وزن تر و خشک برگ و ساقه، میزان سطح برگ، ارتفاع، قطر ساقه، تعداد برگ و اندازه محیط سوخ در هر دو رقم نسبت به بسترهای معدنی برتری دارد. در هر دو رقم، بستر ترکیبی پرلایت و کوکوپیت باعث ایجاد ریشه‌های طویل شد. رقم “سبدازل” نسبت به رقم “برنینی” در صفات وزن تر و خشک برگ، میزان سطح برگ‌ها، قطر ساقه، تعداد برگ، وزن خشک ساقه، وزن تر و خشک برگ و طول ریشه در تمامی بسترها عملکرد بهتری داشت، در حالی‌که میانگین میزان کلروفیل و وزن تر ساقه در رقم “برنینی” در مقایسه با “سبدازل” به‌طور معنی‌داری بیشتر بود.
فرهاد مظلومی، عبدالمجید رونقی ، نجفعلی کریمیان،
دوره ۲، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۰ )
چکیده

چکیده غلظت بهینه کلسیم در خاک‌های شور عامل مهمی در کنترل شدت سمیت برخی یون‌ها است، مخصوصاً در گیاهانی که به آسیب کلر و سدیم حساس هستند. به منظور بررسی اثر شوری و کلسیم تکمیلی بر رشد رویشی، عملکرد میوه و غلظت برخی عناصر غذایی در ریشه، شاخساره و میوه توت فرنگی (Fragaria ananaassa Duch) رقم سلوا، تحقیقی گلخانه‌ای در محیط کشت بدون خاک، به‌صورت فاکتوریل ۵×۳ در قالب طرح کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. تیمارها شامل سه سطح شوری (صفر، ۲۰ و ۴۰ میلی‌مولار از منبع کلرید سدیم) و پنج سطح کلسیم تکمیلی (صفر، ۵ و ۱۰ میلی‌مولار از طریق افزودن به محلول غذایی، ۵/۰ و ۱ درصد به صورت محلول پاشی از منبع کلرید کلسیم) بود. نتایج نشان داد که افزودن کلرید سدیم به محلول غذایی بر وزن خشک ریشه، شاخساره و وزن تازه میوه تأثیر منفی گذاشت و کاهش وزن خشک شاخساره و میوه بیشتر از ریشه بود. کاربرد کلسیم تکمیلی نه تنها سبب بهبود رشد رویشی و عملکرد میوه نگردید، بلکه سبب کاهش آنها نیز شد. تیمار کلرید سدیم (شوری) سبب افزایش غلظت سدیم ریشه، شاخساره و میوه گردید و کاربرد سطوح ۵ و ۱۰ میلی‌مولار کلسیم تکمیلی غلظت سدیم ریشه را کاهش داد. با افزودن شوری به محلول غذایی، غلظت کلسیم شاخساره در برخی تیمارها کاهش پیدا کرد، اما غلظت کلسیم ریشه و میوه تحت تأثیر قرار نگرفت. کاربرد کلسیم تکمیلی سبب افزایش غلظت کلسیم در همه اندام‌های توت فرنگی گردید. با کاربرد کلرید سدیم، غلظت پتاسیم در ریشه کاهش، اما در میوه افزایش یافت و در شاخساره تحت تأثیر قرار نگرفت. غلظت پتاسیم ریشه در حضور کلسیم تکمیلی تغییر نکرد. غلظت پتاسیم شاخساره فقط در کاربرد تنهای کلسیم تکمیلی کاهش پیدا کرد و غلظت پتاسیم میوه با کاربرد کلسیم تکمیلی افزایش نشان داد. با کاربرد شوری و کلسیم تکمیلی غلظت منیزیم ریشه در تمام تیمارهای آزمایش و غلظت منیزیم شاخساره در برخی تیمارها در مقایسه با شاهد کاهش نشان داد. به طور کلی، کاربرد کلسیم تکمیلی با وجود این‌که سبب افزایش غلظت کلسیم در اندام‌های مختلف گیاه شد اما در کاهش اثرات منفی شوری بر رشد رویشی و عملکرد میوه توت فرنگی مؤثر نبود.
زهرا شهبانی، محسن کافی، روح انگیز نادری، تکتم السادات تقوی،
دوره ۳، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۱ )
چکیده

به‌منظور تعیین مناسب‌ترین فاصله پاشش محلول‌ غذایی و بررسی تأثیر کیفیت نور در محیط ریشه بر گیاه آنتوریوم در سیستم اروپونیک، آزمایشی به‌صورت کرت‌های خرد شده و در قالب طرح پایه کاملاً تصادفی در گلخانه‌ای واقع در شهر کرج انجام شد. در این تحقیق، زمان بین دو پاشش به‌عنوان عامل اصلی در دو سطح (۲ دقیقه پاشش و ۳۰ دقیقه بدون پاشش، و ۲ دقیقه پاشش و ۴۵ دقیقه بدون پاشش) و رنگ‌ ظروف کشت به‌عنوان عامل فرعی در سه سطح (مشکی، آبی و قرمز) مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که فاصله زمانی ۲ دقیقه پاشش و ۴۵ دقیقه عدم پاشش محلول غذایی با افزایش تعداد برگ و وزن ‌تر شاخساره بهتر از فاصله زمانی ۲ دقیقه پاشش و۳۰ دقیقه عدم پاشش بود. مطالعه تیمار کیفیت نور در محیط ریشه نشان داد که رنگ مشکی ظروف کاشت، با افزایش سطح برگ کل گیاه و وزن ‌تر و خشک شاخساره، بهترین تیمار رنگ بود. رنگ آبی محیط ریشه بیشترین تأثیر را بر طول نهایی ریشه داشت؛ اما بر وزن ‌تر و خشک ریشه بی‌تأثیر بود، که احتمالاً به‌دلیل افزایش تعداد ریشه در سایر تیمارهای رنگ است. به‌طورکلی، تیمار ۲ دقیقه پاشش، ۴۵ دقیقه عدم پاشش محلول غذایی و رنگ مشکی محیط ریشه، برای اکثر خصوصیات رشدی گیاه آنتوریوم مورد مطالعه بهترین تیمار اعمال شده بود.
سید محمد بنی‌جمالی، حسین بیات،
دوره ۴، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۲ )
چکیده

به منظور بررسی تأثیر شکل نیتروژن (آمونیوم و نیترات) و سطوح مختلف کلسیم محلول غذایی بر عملکرد کمی و کیفی گل رز شاخه بریده (Rosa hybrida L.) رقم Vendentta، در شرایط کشت بدون خاک، آزمایشی در گلخانه ایستگاه ملی تحقیقات گل و گیاهان زینتی (محلات) اجرا شد. آزمایش به‌صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک‌های کامل تصادفی با دو فاکتور آمونیوم در سه سطح (صفر، ۵/۲ و ۰/۵ میلی‌مولار، از کل۱۰ میلی‌مولار نیتروژن و بقیه به شکل نیترات) و کلسیم در دو سطح (۶/۱ و ۸/۴ میلی‌مولار) بود. نتایج نشان داد که افزایش غلظت آمونیوم محلول غذایی از صفر به ۵/۲ میلی‌مولار موجب افزایش تعداد شاخه گل، طول دمگل و وزن تر شاخه گل شد. درحالی‌که غلظت ۵ میلی‌مولار آمونیوم موجب کاهش معنی‌دار تعداد شاخه گل، قطر جام، طول جام، عمر پس از برداشت و وزن ‌‌‌تر شاخه گل گردید. افزایش غلظت کلسیم محلول غذایی باعث افزایش معنی‌دار قطر جام گل و وزن تر شاخه گل شد. با کاربرد آمونیوم در محلول غذایی (افزایش نسبت آمونیوم به نیترات)، غلظت کلسیم و پتاسیم برگ کاهش و غلظت فسفر، روی، منگنز، آهن و بر به‌طور معنی‌داری افزایش یافت. افزایش غلظت کلسیم محلول غذایی سبب افزایش معنی‌دار غلظت نیتروژن، کلسیم، منگنز و بر و کاهش معنی‌دار غلظت پتاسیم، روی و مس برگ گل رز شد. براساس نتایج این آزمایش، کاربرد ۵/۲ میلی-مولار آمونیوم (۲۵ درصد نیتروژن کل محلول غذایی) همراه با ۸/۴ میلی‌مولار کلسیم سبب بهبود رشد و برخی شاخص-های کیفی گل رز رقم Vendentta می‌شود.
حمیدرضا روستا، مجید رشیدی، حمیدرضا کریمی، حسین علایی، مسعود تدین‌نژاد،
دوره ۴، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۲ )
چکیده

به منظور شناسایی بهترین محلول غذایی و رقم سیب‌ز‌مینی برای تولید ریزغده (مینی‌تیوبر) در سیستم هواکشت (اروپونیک) و مقایسه آن با سیستم هیدروپونیک کلاسیک، آزمایشی به صورت فاکتوریل با سه فاکتور سیستم کشت (هواکشت و هیدروپونیک)، محلول غذایی (محلول چنگ و همکاران، APCoAB و محلول هیدروپونیک تجاری اصفهان) و ارقام مختلف سیب‏زمینی (مارفونا، سانتانا و مورن) انجام شد. نتایج نشان داد که وزن تر اندام هوایی و ریشه و ارتفاع گیاه سیب‌زمینی در سیستم هواکشت به‌طور معنی‌داری بیشتر از سیستم هیدروپونیک کلاسیک بود. بیشترین وزن تر اندام هوایی و ریشه در سیستم هواکشت، در رقم مورن تغذیه شده با محلول تجاری اصفهان مشاهده شد. ارتفاع گیاه در رقم مورن رشد کرده در محلول غذایی APCoAB و سیستم هواکشت بیشترین مقدار بود. کمترین وزن تر اندام هوایی و ریشه و ارتفاع گیاه در رقم مارفونا مشاهده شد. عملکرد و تعداد ریزغده در هر گیاه در سیستم هواکشت به ترتیب ۰۸/۵۸ و ۲/۲۷۷ درصد در مقایسه با سیستم هیدروپونیک افزایش یافت. به طوری که بیشترین محصول و تعداد ریزغده در سیستم هواکشت و محلول APCoAB و رقم مارفونا به دست آمد. بنابراین، از این آزمایش نتیجه‌گیری شد که در تولید ریزغده، سیستم هواکشت نسبت به سیستم هیدروپونیک کلاسیک برتری داشته و بهترین رقم برای کاشت در این سیستم، رقم مارفونا و بهترین محلول APCoAB و سپس محلول چنگ و همکاران می‌باشد.
علی محمدی ترکاشوند، عذرا کرمی، علی محبوب خمامی،
دوره ۴، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۲ )
چکیده

به دلیل محدودیت‌های اقتصادی و زیست‌محیطی پیت ماس به عنوان بستر کشت گیاهان زینتی، محققین به دنبال جایگزین مناسب این نهاده در صنعت گل و گیاه می-باشند. زئولیت به دلیل توانایی جذب آب و همچنین خاصیت تبادل کاتیونی زیاد، پتانسیل جایگزینی به جای پیت ماس را دارد. به منظور بررسی امکان جایگزینی زئولیت به جای پیت ماس به عنوان بستر مناسب در پرورش گیاه زینتی دیفن-باخیا، آزمایشی با زئولیت در شش سطح جایگزینی (صفر، ۱۰، ۲۰، ۳۰، ۴۰ و ۵۰ درصد حجمی) و محلول غذایی در دو سطح (با و بدون محلول) در بستر کشت پایه با نسبت ۲پیت و ۱پرلیت به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با ۱۲ تیمار، سه تکرار و سه گلدان در هر تیمار، در گلخانه پایانه صادراتی گل و گیاه مازندران واقع در سلمانشهر به اجرا در آمد. نتایج نشان داد که بیشترین میزان وزن خشک برگ و ریشه، تعداد برگ و ارتفاع ساقه در تیمار ۲۰% زئولیت با محلول غذایی مشاهده شد. گیاهان، کمترین رشد را در تیمار‌های ۴۰ و ۵۰ درصد زئولیت داشتند. با افزایش مقدار زئولیت در سیستم جایگزین، مقدار جرم مخصوص ظاهری افزایش و میزان تخلخل کاهش یافت. زئولیت در مقادیر ۱۰ تا ۲۰ درصد بیشترین تأثیر مثبت را در رشد گیاه دیفن‌باخیا نشان داد. در کل، استفاده از زئولیت باعث رشد بهتر گیاه دیفن‌باخیا و بهبود شاخص‌های رشد شامل وزن خشک برگ، ساقه و ریشه، تعداد برگ، قطر و ارتفاع ساقه و همچنین بهبود جذب عناصر غذایی توسط گیاه در مقایسه با پیت ماس، که از بستر‌های رایج در کشت هیدروپونیک است، شد.
سید هادی نورانی، محسن کافی، علی محبوب خمامی،
دوره ۴، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۲ )
چکیده

این پژوهش به منظور بررسی استفاده از کمپوست تهیه شده از ضایعات حاصل از هرس برگ و خوشه فاقد میوه نخل خرما به عنوان بستر کشت در پنج سطح (نسبت‌های صفر، ۲۵، ۵۰، ۷۵ و ۱۰۰ درصد حجمی کمپوست ضایعات نخل جایگزین پیت) و تیمار شاهد پیت- پرلیت (۴ :۱) در قالب طرح بلوک‌های کامل تصادفی و سه تکرار برای پرورش گیاه زینتی دیفن باخیا به اجرا در آمد. ویژگی‌های شیمیایی و بیولوژیک کمپوست ضایعات نخل و فیزیکو- شیمیایی بسترهای کشت در ابتدا و شاخص‌های رشدی بعد از یک دوره هفت ماهه مورد ارزیابی و اندازه‏گیری قرار گرفتند. نتایج نشان داد که نسبت کربن به نیتروژن (۱۸C/N=) و آزمون جوانه‏زنی (۲۵/۷۱%) بیانگر بلوغ و پایداری کمپوست ضایعات نخل می‏باشد. همچنین، میزان عناصر غذایی، پ- هاش و هدایت الکتریکی کمپوست بیش از پیت بود. ویژگی‌های فیزیکو- شیمیایی بسترهای کشت نشان داد که نسبت ۷۵% کمپوست جایگزین پیت در دامنه ایده‌آل قرار دارد. ارزیابی شاخص‌های رشدی از قبیل ارتفاع گیاه، قطر ساقه، وزن تر و خشک اندام هوایی و وزن تر ریشه نشان می‌دهد که بیشترین و کمترین میزان رشد به‌ترتیب از ۷۵% و ۱۰۰% جایگزینی کمپوست ضایعات نخل به جای پیت به‏دست آمد. به طور کلی، کمپوست ضایعات نخل، بستر مناسبی برای پرورش دیفن باخیا بوده و تا نسبت ۷۵% می‌تواند جایگزین پیت وارداتی در ترکیب پیت– پرلیت شود.
حمید رضا روستا، مجتبی حسین خانی، محمد علی وکیلی شهربابکی،
دوره ۶، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۴ )
چکیده

با توجه به خشکسالی­های اخیر در ایران و جهان و در نتیجه آن کمبودهای منابع آب، رویکرد به سیستم آکواپونیک برای پرورش ماهی و گیاه به­طور همزمان یک راهکار منطقی و عملی به­حساب می­آید. به همین دلیل، در این آزمایش، امکان کشت گیاه نعناع در سیستم آکواپونیک و اثر کود نانوفرتایل حاوی ۶۰% اسید هیومیک بر رشد آن مورد بررسی قرار گرفت. ابتدا ریزوم­های گیاه نعناع در گلدان­های حاوی محیط کشت پرلیت خالص کشت شده و  پس از رسیدن به مرحله­ قابل انتقال، گیاهان به بسترهای کشت سیستم آکواپونیک که با سنگریزه پر شده بودند، منتقل شدند. غلظت­های مورد استفاده برای محلول­پاشی کود نانوفرتایل شامل صفر (آب مقطر)، ۵۰۰، ۱۰۰۰ و ۱۵۰۰ میلی­گرم در لیتر به میزان ۱۰۰ میلی­لیتر در هر تیمار بود. محلول­پاشی هر هفته یک­بار و به مدت ۶ هفته ادامه داشت تا در نهایت بعد از ۶۰ روز گیاهان برداشت و مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که محلول­پاشی گیاهان نعناع با کود نانوفرتایل در همه‏ی غلظت­ها نسبت به شاهد باعث افزایش وزن تر و خشک ریشه و بخش هوایی شد. همچنین، کود نانوفرتایل باعث افزایش کلروفیل، قندهای محلول، محصول فتوشیمیایی کوانتومی (Fv/Fm) و شاخص کارآیی فتوسنتزی (PI) نسبت به گیاهان شاهد شد. افزایش رشد و شرایط فیزیولوژیک بهتر گیاهان محلول­پاشی شده با کود نانوفرتایل با افزایش غلظت پتاسیم، فسفر، کلسیم، آهن، منگنز و مس در بخش­های هوایی گیاهان تیمار شده در ارتباط بود. بنابراین، با توجه به غلظت بیشتر بعضی از عناصر و کلروفیل در برگ­های گیاهان تیمار شده با کود نانوفرتایل و در نتیجه آن Fv/Fm و PI بالا، گیاهان تیمار شده با کود نانوفرتایل دارای شرایط فتوسنتزی بهتری بود و ماده خشک بیشتری تولید نمودند و رشد بهتری داشتند.


رحیم برزگر، سعید ریزی، مریم خسروی،
دوره ۷، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۵ )
چکیده

کشت شناور کاهو، به دلیل افزایش کارایی مصرف آب و کودهای شیمیایی، در حال توسعه است. به منظور بررسی اثر زمان تعویض محلول غذایی و غلظت محلول پُرکننده بر رشد و عملکرد کاهوی باترهد، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی و در سه تکرار انجام شد. هر واحد آزمایشی، جعبه­ای پلاستیکی با ابعاد ۶۰×۴۰×۱۵ سانتی‌متر (حجم ۳۶ لیتر) بود و چهار گیاه با فاصله ۲۰×۲۵ سانتی‌متر روی ورق­های پلی­استر کشت شدند. محلول­های غذایی هر ۳، ۴ و ۵ هفته یکبار تعویض شدند و برای جبران کاهش حجم آب و عناصر تخلیه شده، از محلول غذایی پرکننده ⅓ یا ⅔ غلظت استفاده شد. بوته­ها ۳۵ روز بعد از نشا، برداشت شدند. نتایج نشان داد که در صفات وزن سر، محیط سر، تعداد برگ، وزن خشک برگ، وزن ریشه و ارتفاع و قطر ساقه اختلاف معنی‌داری بین تیمارها وجود نداشت. اثر متقابل زمان تعویض محلول غذایی × غلظت محلول پرکننده در هیچیک از پارامترهای رشد معنی‌دار نبود. وزن سر و تعداد برگ در بوته به ترتیب بین ۳۱۲-۲۵۶ گرم (میانگین ۲۸۶ گرم) و ۳۷-۳۲ برگ متغیر بود. تجزیه برگ نشان داد که در همه تیمارها، غلظت عناصر پرمصرف و کم­مصرف در محدوده غلظت بهینه قرار داشت. همبستگی مثبت و معنی‌داری بین وزن سر با تعداد برگ، وزن ریشه، قطر ساقه و محیط سر مشاهده شد. نتایج تحقیق حاضر نشان داد که با استفاده از محلول پرکننده ⅓ غلظت و بدون تعویض محلول غذایی می­توان پرورش کاهو و عناصر محلول غذایی را به­خوبی مدیریت نمود.


هادی بگی، اسماعیل چمنی،
دوره ۷، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده

به منظور بررسی تأثیر غلظت­های مختلف نانوذرات آهن (۱۰، ۱۰۰، ۱۰۰۰ و ۲۰۰۰ میلی­گرم در لیتر) و اسید هیومیک (۱۰۰، ۱۰۰۰ و ۲۰۰۰ میلی‏گرم در لیتر) بر رشد، گل­دهی و خصوصیات پس از برداشت گل شاخه بریده رُز رقم "سفید نابلس" در شرایط کشت هیدروپونیک، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با ۵ تکرار در گلخانه دانشگاه محقق اردبیلی در سال ۹۲-۱۳۹۱ انجام شد. از فرمول محلول غذایی وان زیندرن- بیکر تغییر یافته استفاده شد. این محلول غذایی در آب دو بار تقطیر حل شد. نتایج حاصل از این آزمایش نشان داد که غلظت­های ۱۰۰۰ میلی­گرم در لیتر نانوذرات آهن و ۱۰۰ میلی­گرم در لیتر اسید هیومیک تأثیر مثبت و معنی­داری بر میزان کلروفیل گل رُز، نسبت به سایر غلظت­ها، داشت. غلظت زیاد نانوذرات آهن و اسید هیومیک (۱۰۰۰ میلی­گرم در لیتر) تأثیر معنی­داری بر ارتفاع گیاه، فلورسانس حداکثر، ارتفاع شاخه بریده، وزن کل شاخه بریده، وزن خشک برگ و وزن خشک کل نسبت به سایر غلظت­ها نشان داد. تیمارهای مختلف نانوذرات آهن و اسید هیومیک تأثیر معنی­داری بر بهبود شاخص­های تعداد برگ، سطح برگ و زمان تا گل­دهی نداشتند. طول عمر گل رُز توسط نانوذرات آهن افزایش پیدا کرد؛ در حالی که اسید هیومیک اثر معنی­داری بر طول عمر گل نداشت.


یونس خیری‌زاده آروق، مرتضی برمکی، کاظم هاشمی‌مجد،
دوره ۷، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده

این تحقیق به منظور بررسی تأثیر سه نوع محلول غذایی در تولید ریزغده سیب‏زمینی (Solanum tuberosum) در سیستم هیدروپونیک تحت شرایط گلخانه انجام شد. آزمایش به­صورت فاکتوریل و در قالب بلوک­های کامل تصادفی در چهار تکرار انجام شد. عامل اول شامل نوع محلول غذایی در سه سطح (هوگلند و اشنایدر، ایما و آنجل، نوولا و همکاران) و عامل دوم رقم سیب‏زمینی در دو سطح (آگریا و کایزر) بود. گیاهچه­های این ارقام از کشت بافت حاصل شده بودند. نتایج نشان داد که اثر اصلی محلول­های غذایی و اثر متقابل محلول­های غذایی با ارقام سیب‏زمینی بر ارتفاع بوته، قطر ساقه، وزن خشک اندام هوایی و ریشه­ها، عملکرد هر بوته و تعداد ریزغده در هر بوته معنی‌دار بود. بیشترین ارتفاع بوته (۸/۹۶ سانتی­متر)، وزن خشک اندام هوایی (۲۲/۹۲ گرم)، وزن خشک ریشه­ها (۰۸/۲۰ گرم) و عملکرد هر بوته (۶۶/۱۹۵ گرم برای هر بوته) در رقم آگریا در محلول غذایی ایما و آنجل به دست آمد. بیشترین تعداد ریزغده در هر بوته (۱/۹ عدد) مربوط به رقم کایزر در محلول غذایی ایما و آنجل بود. بیشترین میانگین وزن ریزغده در محلول غذایی نوولا (۹۳/۲۱ گرم) و برای رقم آگریا (۷۸/۲۸ گرم) به دست آمد. همچنین، نتایج نشان داد که بیشترین میزان نشاسته (۵۷/۹ درصد) و نیترات (۷۲/۷۲۸ میلی­گرم در کیلوگرم ماده خشک) متعلق به رقم آگریا، به ترتیب در محلول غذایی ایما و آنجل و محلول غذایی هوگلند و اشنایدر بود. بیشترین مقدار فسفر ریزغده (۳۳/۰ درصد) در محلول غذایی ایما و آنجل و بیشترین میزان پتاسیم (۶۲/۲ درصد) در رقم آگریا به دست آمد.


آیدا مقیمیان، خانم علی محمدی ترکاشوند، دکتر علی محبوب خمامی،
دوره ۸، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۶ )
چکیده

یک آزمایش بدون خاک در بستر شن، پرلیت و پیت بر پایه فرمول غذایی هوگلند طراحی و اجرا گردید تا پاسخ رشد و عمر پس از برداشت گل بریدنی آهار به غلظتهای مختلف نیتروژن و کلسیم بررسی گردد. تیمارها شامل شاهد ۱ (بدون مصرف محلول غذایی)، شاهد ۲ (محلول غذایی بدون نیتروژن و کلسیم) و مخلوطهایی از غلظت‌های ۱۵ و ۳۰ میلیمول نیتروژن و ۵ و ۱۰ میلی‏مول کلسیم در قالب یک طرح کاملاً تصادفی با شش تیمار، سه تکرار و سه گلدان در هر تکرار و صفات مورد مطالعه شامل ارتفاع گیاه، قطر ساقه، قطر گل، طول ریشه، وزن تر ساقه، وزن تر گل، وزن خشک ساقه، وزن خشک گل، عمر گل‏جایی گل آهار و غلظت عناصر غذایی گیاه (اندام هوایی) بود. نتایج نشان داد که افزایش غلظت نیتروژن محلول غذایی سبب افزایش ارتفاع و وزن تر گیاه گردید؛ اما استفاده از ۱۰ میلیمول کلسیم به همراه ۳۰ میلیمول نیتروژن، بیشترین اثر را بر ارتفاع گیاه داشت. کاهش معنیدار وزن خشک ساقه در تیمار ۳۰ میلی‏مول نیتروژن و ۵ میلی‏مول کلسیم در مقایسه با وزن تر همین تیمار مشاهده شد. کمترین عمر گل‏جایی مربوط به تیمار شاهد ۱ با ۸/۴ روز بود. بیش‌ترین عمر گل‏جایی (۱۷ روز) در شرایط استفاده از ۱۰ میلی‏مول کلسیم در محلول غذایی مشاهده شد که بیشترین جذب کلسیم نیز در این تیمار دیده شد. میزان جذب کلسیم در این تیمار (۸۵ میلی گرم به ازای هر گلدان) به طور معنیدار و قابل ملاحظه بیشتر از تیمارهای دیگر بود. در کل، برای داشتن عملکرد مناسب و عمر گل‏جایی بیشتر، تیمار ۱۵ میلی‏مول نیتروژن (غلظت استاندارد نیتروژن در محلول غذایی هوگلند) به همراه ۱۰ میلی‏مول کلسیم (غلظت دو برابر کلسیم در محلول غذایی هوگلند)، بهترین تیمار بود.


علی دولتخواهی، محمود شور، محمد بنایان اول، علی تهرانی فر، امین علیزاده،
دوره ۹، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۷ )
چکیده

سیلیسیم یکی از عناصر مفید در رشد گیاهان بوده و اثرهای مثبت آن در مقاومت به تنشهای غیر زیستی، از جمله شوری و خشکی، در برخی مطالعات به اثبات رسیده است. پژوهش حاضر با هدف ارزیابی اثرهای سیلیسیم و تنش آبی بر صفات کیفی و بیوشیمیایی گل رُز بریدنی رقم کلاب نیکا، با سه غلظت سیلیکات پتاسیم (صفر، ۵/۰ و ۱ میلی‏مولار) و سه سطح تنش آبی (۱۰۰ (شاهد)، ۷۵ و ۵۰% نیاز آبی گیاه) به‏صورت آزمایش فاکتوریل، در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با چهار تکرار، در شرایط گلخانه انجام شد. در این پژوهش، شاخص‌های کیفی همچون تعداد شاخه‌های ممتاز، قطر شاخه و قطر گل و همچنین پارامترهای بیوشیمیایی نظیر محتوای کلروفیل و پرولین برگ‌ها اندازه‏گیری شدند. نتایج نشان داد که گیاهان پرورش یافته در تیمار آبیاری ۱۰۰%، قطر شاخه، تعداد شاخههای ممتاز، وزن تر و خشک شاخه گلدهنده، قطر گل، سطح برگ و محتوای نسبی آب بیشتری نسبت به گیاهان واقع در شرایط تنش آبی داشتند. زمان لازم برای جوانهزنی جوانه‏ها در تیمار ۱۰۰% نیاز آبی در مقایسه با گیاهان تحت شرایط تنش، سریعتر (حدود ۸۳/۶ روز) اتفاق افتاد. این در حالی است که تیمارهای تنش آبی (۵۰ و ۷۵ درصد نیاز آبی) تأثیر معنیداری بر تعداد کل شاخه‌های برداشت شده، محتوای کلروفیل و میزان پرولین برگ‌ها نشان ندادند. در این پژوهش، اگرچه کاربرد سیلیکات پتاسیم در غلظت یک میلی‏مولار توانست بیشتر صفات کیفی رُزهای شاخه بریدنی را بهبود بخشد، این تفاوت از لحاظ آماری معنیدار نبود. به نظر میرسد که عدم معنیداری تیمارهای سیلیسیمی، مرتبط با نحوه توزیع سیلیسیم در برگ‌ها و عدم کارایی این تیمارها بر تعرق کوتیکولی و هدایت روزنهای باشد. به‌طور کلی، نتایج بیانگر این واقعیت است که فرایند سازگاری رُزهای شاخه بریدنی به تنش آبی از طریق مکانیزمهای مورفولوژیک اتفاق افتاده و فرایندهای اسمزی نظیر سنتز اسید آمینه پرولین و کاربرد سیلیسیم دخالتی نخواهند داشت.


عفت السادات مرتضوی خرمی، رحیم برزگر، سعید ریزی،
دوره ۹، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۷ )
چکیده

به‌منظور بررسی تأثیر کاهش غلظت نیتروژن محلول غذایی بر عملکرد و شاخص­های رشدی کاهوی باترهد (.Lacttuca sativa L)  در کشت شناور، آزمایشی در گلخانه‌­های پژوهشی دانشگاه شهرکرد انجام شد. آزمایش در قالب طرح کاملاً تصادفی با چهار تیمار و سه تکرار اجرا شد. بوته‌های کاهو در سیستم کشت شناوری حاوی محلول غذایی بوس (Both) که غلظت نیتروژن آن از ۱۲۰ به ۱۰۰ ، ۸۰، ۶۰ میلی‌گرم بر لیتر نیتروژن کاهش یافته بود، پرورش یافتند. هر واحد آزمایشی شامل ۱۰ بوته کاهو بود که در استخرهای چوبی با ابعاد ۱۵ (ارتفاع) ×۵۰ (عرض) ×۱۰۰ (طول) سانتی‌متر روی صفحات یونولیتی پرورش یافتند. نتایج نشان داد اختلاف معنی­‌داری بین تیمارها در صفات تعداد برگ، وزن هد، وزن تر ریشه و محتوای نیتروژن، فسفر، پتاسیم و منیزیم برگ وجود نداشت، اما تفاوت­‌های معنی­‌داری بین تیمارها در صفات وزن خشک برگ و ریشه، طول و قطر ساقه، غلظت عناصر کلسیم برگ مشاهده شد. بیشترین وزن هد در تیمار ۶۰ میلی‌گرم بر لیتر نیتروژن به‌دست آمد (۳۲۶ گرم) که تفاوت معنی­‌داری با وزن هد در سایر غلظت‌های نیتروژن نداشت. بیشترین وزن خشک برگ و ریشه و نیز طول و قطر ساقه در غلظت ۱۰۰ میلی‌گرم بر لیتر نیتروژن مشاهده شد. نتایج نشان داد که کاهش غلظت نیتروژن محلول غذایی تا ۶۰ میلی‌گرم بر لیتری تأثیری بر کاهش عملکرد کاهو نداشت.


عثمان مام‌رش‌پور، محمد جواد نظری دلجو، مسعود حق‌شناس،
دوره ۹، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۷ )
چکیده

سیلیسیم، به عنوان عنصری مفید یا شبه­‌ضروری، بسیاری از واکنش‌­های فیزیولوژیک و بیوشیمایی گیاهان را تحت تأثیر قرار می­‌دهد. لیکن، بسیاری از تولیدکنندگان محصولات گلخانه­‌ای کشور، به­‌ویژه در سیستم بدون خاک (هیدروپونیک)، از عنصر سیلیسیم در برنامه کوددهی و محلول‌­پاشی محصولات زیر کشت استفاده نمی­‌کنند. بر همین اساس، آزمایشی جهت بررسی تأثیر تیمارهای محلول‌پاشی سیلیسیم (صفر، ۵۰، ۱۰۰ و ۱۵۰ میلی­‌گرم در لیتر) بر خصوصیات مورفوفیزیولوژیک خیار (.Cucumis sativus L) رقم نگین، در سیستم بدون خاک، در گلخانه‌­ای تجاری واقع در شهرستان پیرانشهر، از توابع استان آذربایجان­‌غربی، اجرا گردید. نتایج آزمایش بیانگر افزایش معنی­‌دار کلروفیل، مقدار نسبی آب برگ، جذب کلسیم و سیلیسیم و بهبود معنی­‌دار پایداری غشای سلولی برگ خیار تحت محلول‌­پاشی سیلیسیم در مقایسه با تیمار شاهد بود. بیشترین عملکرد میوه و میزان جذب کلسیم در غلظت­‌های ۱۰۰ و ۱۵۰ میلی‌گرم در لیتر مشاهده گردید. بیشترین ماندگاری پس از برداشت میوه، به عنوان یکی از مهم‌ترین صفات کیفی خیار، در محلول­‌پاشی ۱۵۰ میلی­‌گرم در لیتر سیلیسیم مشاهده گردید که در مقایسه با شاهد افزایش ۲۹ درصدی نشان داد. براساس نتایج آزمایش محلول­پاشی سیلیسیم، با افزایش سطح برگ، مقدار کلروفیل کل و بهبود محتوای نسبی آب برگ منجر به افزایش عملکرد و همچنین ماندگاری پس از برداشت خیار رقم نگین گردیده و در نتیجه توجه بیشتر و کاربرد این عنصر در پرورش بدون خاک خیار توصیه می‌­گردد.

الهام فرخی، عباس صمدی، امیر رحیمی، فرخ اسدزاده،
دوره ۹، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۷ )
چکیده

نوع بستر کشت بر رشد محصولات هیدروپونیک تأثیر دارد. به منظور انتخاب بستر کشت مناسب برای بادرنجبویه در شرایط کشت بدون خاک، دو آزمایش گلخانه‌­ای مجزا با استفاده از بسترهای کشت حاوی اندازه­‌های مختلف پرلیت و مخلوط پرلیت و پیت ماس انجام شد. تیمارهای آزمایش اول شامل بستر پرلیت (خیلی ریز (کوچک‌تر از ۰/۵ میلی­متر)، ریز (۱-۰/۵ میلی­متر)، متوسط (۱-۱/۵ میلی­متر)، درشت (۲-۱/۵ میلی­متر) و خیلی درشت (بیش از ۲ میلی­متر)) به صورت ۱۰۰% حجمی و تیمارهای آزمایش دوم شامل مخلوط اندازه­‌های پرلیت با ۵۰% پیت ماس(۵۰:۵۰) و پیت ماس (۱۰۰%) حجمی بودند. آزمایش‌­ها در قالب طرح بلوک­‌های کامل تصادفی در سه تکرار طراحی شدند. نتایج نشان داد که تفاوت معنی‌­داری در پارامترهای مورد اندازه­‌گیری در بسترهای معدنی (اندازه‌­های مختلف پرلیت)، بسترهای آلی (پیت ماس) و مخلوط بسترهای آلی و معدنی مشاهده شد. بیشترین وزن تر (۹۸ گرم)، وزن خشک (۵/۲۹ گرم) و عملکرد اسانس (۰/۱۳ گرم برای هر گلدان) در بستر پرلیت ۱-۰/۵ میلی­متر به­‌دست آمد. در بسترهای مخلوط پرلیت و پیت ماس، بیشترین وزن تر (۱۸۹ گرم) و وزن خشک (۶۲/۴ گرم) در مخلوطی که اندازه پرلیت آن ۱/۵-۱ میلی­متر بود، به‌­دست آمد. بیشترین عملکرد اسانس (۰/۲۸ گرم در گلدان) در تیمار پیت ماس خالص مشاهده شد. به‌طور کلی، می­توان نتیجه‏‌گیری کرد که اگرچه افزودن پیت ماس به بسترهای پرلیت باعث افزایش پارامتر­های رشد و عملکرد بادرنجبویه گردید، لیکن، در تهیه بستر کشت، باید اندازه پرلیت نیز مورد توجه قرار گیرد.


رحیم برزگر، مسعود قاسمی قهساره، زهره بهالو،
دوره ۱۰، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۹۸ )
چکیده

به‌منظور بررسی اثر غلظت‌های مختلف پتاسیم و کلسیم محلول غذایی و نیز نسبت پتاسیم به کلسیم بر رشد و گل‌‏دهی لیزیانتوس (Eustoma grandiflorum) در شرایط کشت بدون خاک، آزمایشی به‌صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با دو فاکتور شامل پتاسیم در دو سطح (۳۰۰ و ۴۰۰ میلی‌گرم بر لیتر) و کلسیم در سه سطح (۸۰، ۱۰۰ و ۱۶۰ میلی‌گرم بر لیتر) انجام شد.نتایج نشان داد که غلظت ۴۰۰ میلی‌گرم بر لیتر پتاسیم، تعداد برگ و ارتفاع بوته را به‌ترتیب ۱۰ و  ۵  درصد به غلظت ۳۰۰   mg/L  افزایش داد، اما اثری بر وزن تر و خشک اندام هوایی و ریشه نداشت. بیشترین ارتفاع بوته (۴۵/۶ سانتی‌­متر) در غلظت ۱۰۰ mg/L و بیشترین وزن تر ریشه در غلظت ۱۶۰ mg/L کلسیم به‌‏دست آمد. اثر متقابل پتاسیم و کلسیم بر تعداد برگ و انشعابات معنی‌دار بود. بیشترین تعداد برگ (۴۰/۳) در تیمارK=۴۰۰  mg/L و ۱۶۰=Ca   مشاهده شد. اثر متقابل کلسیم× پتاسیم بر کلیه صفات مرتبط با گل‌دهی معنی­‌دار بود. بیشترین تعداد گل (۱۶/۴ عدد)، تعداد شاخه‌­های گل‏‌دار (۴/۷ عدد) و قطر گل (۴۹/۵ میلی‌متر) در تیمار  ۴۰۰=K و ۱۰۰=Ca یا   K=۴۰۰  mg/L و  ۸۰=Ca (نسبت‌های ۴ و ۵ پتاسیم به کلسیم) مشاهده شد؛ درحالی که ماندگاری گل کمترین بود (۱۰/۳ روز). بیشترین ماندگاری گل (۱۷/۷ روز) در تیمار K=۳۰۰  mg/L  و  ۱۰۰=Ca مشاهده شد. بهترین تیمار هم از نظر عملکرد و ماندگاری گل، غلظت K=۳۰۰  mg/L و ۸۰=Ca بود.


عفت السادات مرتضوی، رحیم برزگر، سعید ریزی،
دوره ۱۰، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۸ )
چکیده

پژوهش حاضر برای بررسی تأثیر غلظت‌­های مختلف نیتروژن و کلسیم محلول غذایی و نسبت N:Ca محلول غذایی بر شاخص‌­های رشد، عملکرد و نوک‌­سوختگی کاهوی باترهد (Lactuca sativa var. Capitata) در سیستم شناور انجام شد. آزمایش در قالب طرح کاملاً تصادفی با ۸ تیمار و ۳ تکرار در گلخانه پژوهشی دانشگاه شهرکرد اجرا شد. تیمارها (غلظت­‌های مختلف کلسیم و نیتروژن محلول غذایی برحسب میلی‏‌گرم بر لیتر) شامل (N۶۰+Ca۸۰)(T۱)،و(N۸۰+Ca۸۰)()،و (N۱۰۰+Ca۸۰)(T۳)،و (N۱۲۰+Ca۸۰)(T۴)،و (N۱۲۰+Ca۱۶۰)(T۵)،و (N۱۶۰+Ca۱۶۰)(T۶)، و (N۲۰۰+Ca۱۶۰)(T۷) و (N۲۴۰+Ca۱۶۰)(T۸)  بود. نتایج نشان داد که تفاوت معنی‌­داری بین تیمارها از نظر تعداد برگ وجود نداشت؛ اما تفاوت‌های معنی‌‏داری از نظر درصد بوته‌­های دچار نوک‌سوختگی، وزن تازه برگ و ریشه، وزن خشک برگ و ریشه و قطر ساقه مشاهده شد. بیشترین وزن سر کاهو، قطر و طول ساقه، همچنین وزن خشک ریشه و اندام هوایی در تیمارهای و (N۶۰+Ca۸۰)()،و(N۸۰+Ca۸۰)(T۲)، و (N۱۰۰+Ca۸۰)(T۳) مشاهده شد. . وزن سر کاهو در تیمارهای مختلف از ۲۱۸ تا ۳۲۶ گرم در گیاه متغیر بود. با افزایش غلظت نیتروژن به بیش از ۱۰۰mg/L، عملکرد کاهش یافت. عملکرد بیشتری در غلظت ۸۰mg/L کلسیم نسبت به غلظت ۱۶۰mg/L مشاهده شد. وقوع نوک‌سوختگی در تیمارهای مختلف بین ۱۰/۵-۴۲/۵ درصد متغیر بود. کمترین میزان نوک‌سوختگی در تیمارهای  T۲ و (N:Ca=۱)(T۶) مشاهده شد. درحالیکه بیشترین وقوع نوک‌­سوختگی در تیمارهای  T۱ و ()(نسبت)(N:Ca=۰/۷۵) بود.تفاوت معنی‏‌داری بین تیمارها از نظر غلظت کلسیم و نیتروژن برگ وجود داشت. تیمار (N۸۰+Ca۸۰)(T۲) به‌دلیل عملکرد زیاد و کاهش درصد نوک‌سوختگی بهترین تیمار بود.


سیده افسانه احمدی فروشانی، مهدی قبادی نیا، رحیم برزگر، روح الله فتاحی نافچی،
دوره ۱۱، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۹ )
چکیده

تعیین الگوی توزیع رطوبت برای طراحی مناسب سامانه‌های آبیاری قطره‌ای ضروری است. شناسایی الگوی توزیع رطوبت موجب افزایش کارایی سیستم آبیاری و مصرف آب می‌شود. این پژوهش به‌منظور بررسی الگوی توزیع رطوبت ناشی از یک منبع نقطه‌ای و مقایسه آن در بسترهای مختلف کشت بدون خاک به‌صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار انجام شد. فاکتور اول نوع بستر کشت شامل ۹ تیمار با ترکیب زئولیت، پرلیت و کوکوپیت و فاکتور دوم دبی قطره‌چکان شامل سه دبی ۲، ۳ و ۴ لیتر بر ساعت بود. بر اساس نتایج اثر بستر و برهم‌کنش بستر × دبی بر همه کمّیت‌های اندازه‌گیری‌شده (حجم آب آبیاری، قطر خیس‌شده در لایه ۱۰ و ۲۰ سانتی‌متر از سطح، بیش‌ترین سطح خیس‌شده و حجم خیس‌شده) معنی‌دار شد. اثر دبی بر تمام کمّیت‌ها به‌جز بیش‌ترین سطح خیس‌شده، معنی‌دار شدند. افزودن ۱۰ درصد کوکوپیت به پرلیت آثار مطلوبی بر گستردگی الگوی توزیع رطوبت داشت و در دبی ۳ لیتر بر ساعت، حجم خیس‌شدگی را به‌میزان ۷۹ درصد افزایش داد، ولی زئولیت نسبت به کوکوپیت عملکرد مناسبی نداشت و ۳۰ درصد حجم خیس‌شدگی را کاهش داد. همچنین به‌طور کلی دبی مناسب در تمامی بسترهای کشت دبی ۳ لیتر بر ساعت بود. با توجه به نتایج این پژوهش، دبی‌های ۲ تا ۳ لیتر دبی مناسب و بستر کوکوپیتپرلیت با درصد ترکیب ۲۰-۸۰ بستر مناسبی از نظر گستردگی جبهه رطوبتی است.
شهربانو وکیلی بسطام، صدیقه زمانی،
دوره ۱۳، شماره ۳ - ( ۹-۱۴۰۱ )
چکیده

یک پژوهش گلخانه‌ای در مرکز تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی گرگان در پاییز-زمستان ۱۴۰۰ برای بررسی اثر سه محلول غذایی مختلف بر عملکرد و پارامترهای رشدی دو رقم کاهو در شرایط کشت هیدروپونیک با بستر جامد انجام شد. دو رقم مورد استفاده شامل دو رقم کاهوی معمولی محلی (Var۱ و Var۲) بودند. سه تیمار محلول غذایی از نظر غلظت سه عنصر نیتروژن (N)، پتاسیم (K) و کلسیم (Ca) تفاوت داشتند. محلول غذایی شاهد شامل ۱۸۰ میلی‌گرم بر لیتر نیتروژن، ۲۱۰ میلی‌گرم بر لیتر پتاسیم و ۱۹۰ میلی‌گرم بر لیتر کلسیم بود. مقادیر غلظت این سه عنصر در محلول غذایی N۲ به‌ترتیب ۱۴۰، ۱۵۰ و ۱۴۰ میلی‌گرم بر لیتر و در محلول غذایی N۳ به‌ترتیب ۲۲۰، ۲۷۰ و ۲۲۰ میلی‌گرم بر لیتر بود. آزمایش به‌صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در ۳ تکرار با دو فاکتور نوع رقم (دو رقم Var۱ و Var۲) و محلول غذایی (در سه سطح شاهد، N۲ و N۳) انجام شد. بر اساس نتایج، دو رقم تفاوت معنی‌داری از نظر وزن خشک و وزن تازه نداشتند اما دو رقم در سایر صفات مورفولوژیک با هم تفاوت داشتند. در بین تیمار‌های غذایی، محلول N۳ وزن تازه بیش‌تری نسبت به سایر تیمارها (۱۷/۱ درصد بیش‌تر نسبت به تیمار N۲ و ۱۲/۵ درصد بیش‌تر نسبت به شاهد) تولید کرد. کاربرد محلول غذایی N۳ همچنین موجب افزایش صفات وزن خشک برگ (۱۷/۶ و ۷/۵ درصد)، تعداد برگ (۱۲/۷ و ۱۷/۰ درصد)، عرض برگ (۹/۱ و ۱/۵ درصد)، طول برگ (۴/۸ و ۱/۵- درصد (بدون تفاوت معنی‌دار))، وزن تازه ریشه (۸۵/۴ و ۵۸/۹ درصد)، و حجم ریشه (۲۶۴/۷ و ۱۸۶/۵ درصد) به‌ترتیب نسبت به محلول N۲ و شاهد شده است. بنابراین محلول غذایی N۳ با افزایش رشد اندام هوایی و ریشه گیاه می‌تواند برای تولید کاهو در کشت هیدروپونیک برای دستیابی به عملکرد بیشینه محصول مورد استفاده قرار گیرد.

صفحه ۱ از ۲    
اولین
قبلی
۱
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله روابط خاک و گیاه - Isfahan University of Technology می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق